روایاتى پیرامون ماجراى صلح حدیبیه و نزول آیات: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً ...»
دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۰۱ ق.ظ
رسول خدا(ص) وقتى از
حدیبیه برمىگشت و به طرف مدینه مىآمد، مردى از اصحابش گفت: به خدا ما فتحى
نکردیم، براى اینکه مانع ما از زیارت خانه شدند، تنها نتیجه کار ما این شد کهرسول خدا(ص) در حدیبیه معطل شود، و دو نفر از مسلمانان اهل مکه
را به آنان پس دهد.
این سخن به گوش رسول خدا(ص) رسید که بعضى از مردم چنین مىگویند. فرمود: بسیار بد
حرفى زدند، زیرا این بزرگترین فتح براى ما بود، که مشرکین با آن همه ناراحتى که از
شما دیدند، و خداوند چند نوبت شما را بر آنان ظفر داد، و شما که در کنار شهر ایشان
بودید سالم و با غنیمت و ماجور برگرداند، و بدون خونریزى از بلاد ایشان دور شدید،
و خود آنان تقاضاى صلح نموده براى آمدن به نزد شما از خود رغبت نشان دادند، پس این
بزرگترین فتح بود.
مگر روز احد فراموشتان
شده که به منظور فرار از دشمن به بالاى بلندىها مىگریختید، و صداى من تنها به
آخرین نفر شما مىرسید؟ آیا از یادتان رفته جنگ احزاب را که از بالاى مدینه و
پایین آن بر شما تاختند و چشمهایتان از شدت ترس از کاسه بیرون مىزد، و دلها تا
گلوگاهها رسیده، درباره خداى تعالى پندارهایى مىپنداشتید؟
مسلمانان گفتند: خدا و
رسولش درست مىگویند، راستى ماجراى حدیبیه فتحى عظیم و از عظیمترین فتوح بود. به
خدا سوگند اى پیامبر خدا ما در آنچه شما فکر کردید فکر نمىکردیم، و تو از ما به
خدا و به امور داناترى. در اینجا بود که سوره فتح نازل شد.
۹۳/۱۲/۲۵