احسن الحدیث

احسن الحدیث

«الله نزّل "أحسن الحدیث " کتاباً متشبها....»(زمر/23)

خدا زیباترین سخن را [به صورت] کتابى متشابه متضمن وعد و وعید نازل کرده است آنان که از پروردگارشان مى‏هراسند پوست بدنشان از آن به لرزه مى‏افتد سپس پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم مى‏گردد این است هدایت‏خدا هر که را بخواهد به آن راه نماید و هر که را خدا گمراه کند او را راهبرى نیست (زمر/23)

 حــديـث عـشـق

هر اندازه که دلتان مى‌خواهد بیاموزید اما (بدانید که) تا به علم عمل نکنید خداوند هرگز از آن (علم) به شما سودى نمى‌رساند، زیرا علما به عمل کردن اهتمام مى‌ورزند و نادانان به روایت کردن.

"امام صادق"

"آرشیو حدیث عشق"

 

تــدبــر در قــرآن

آیه قرآن

تلنگـریــ از جنس قرآنـــ

احسن الحدیث

«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ»

«اوست که آرامش را در دل های مؤمنان نازل کرد»

فتح/4

"آرشیو تلنگرها"

 حضرت بارانـــ

اوقــات شــرعــي 

اوقات شرعی

بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً

جمعه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۳۷ ب.ظ



وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً  [اسراء آیه 23]

و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکى کنید! هر گاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو!

 

علامه طهرانی در کتاب نور ملکوت قرآن می فرماید:

 یکروز در طهران، براى خرید کتاب، به کتاب فروشى رفتم، مردى در آن أنبار براى خرید کتاب آمده، ...کتابهاى لازم را جمع کند؛ و آماده براى خروج شد  که: ناگهان گفت: حبیبم الله. طبیبم الله یارم. یارم. جونم. جونم.

[فهمیدم از صاحب دلان است] گفتم: آقاجان! درویش جان! تنها تنها مخور، رسم أدب نیست!

... در اینحال ساکت شد، و گریه بسیارى کرد؛ و سپس شاد و شاداب شد، و خندید.

گفتم: أحسَنت! آفرین! من حقیر فقیر وامانده هستم. انتظار دعاى شما را دارم!

گفت: الحمدلله راهت خوب است. سیّد! سر به سرما مگذار! من بیچاره وامانده‏ام؛ تو هم بارى روى کول ما میگذارى؟!

گفتم: عنایات از جانب خداوند است. ولى آیا به حسب ظاهر براى این عنایاتى که به شما شده است؛ سبب خاصّى را در نظر دارى؟!

گفت: بلى! من مادر پیرى داشتم، مریض و ناتوان، و چندین سال زمین گیر بود؛ خودم خدمتش را مینمودم؛ و حوائج او را برمیآوردم؛ و غذا برایش میپختم؛ و آب وضو برایش حاضر میکردم؛ و خلاصه بهر گونه در تحمّل خواسته‏ هاى او در حضورش بودم. و او بسیار تند و بد اخلاق بود. بَعْضاً فحش میداد؛ و من تحمّل میکردم، و بر روى او تبسّم میکردم. و بهمین جهت عیال اختیار نکردم، با آنکه از سنّ من چهل سال میگذشت. زیرا نگهدارى عیال با این خلقِ مادر مقدور نبود ...  فلهذا به نداشتن زوجه تحمّل کرده، و با آن خود را ساخته و وفق داده بودم.

گهگاهى در أثر تحمّل ناگواریهائى که از وى به من میرسید؛ ناگهان گوئى برقى بر دلم میزد، و جرقّه‏اى روشن میشد؛ و حال خوش دست میداد، ولى البته دوام نداشت و زود گذر بود.

تا یک شب که زمستان و هوا سرد بود و من رختخواب خود را پهلوى او و در اطاق او میگستردم، تاتنها نباشد، و براى حوائج، نیاز به صدا زدن نداشته ‏باشد در آن شب که من قلقلک را (کوزه را) آب کرده و همیشه در اطاق پهلوى خودم میگذاردم که اگر آب بخواهد، فوراً به او بدهم او در میان شب تاریک آب خواست.

فوراً برخاستم و آب کوزه را در ظرفى ریخته، و باو دادم و گفتم: بگیر، مادر جان!

او که خواب آلود بود؛ و از فوریّت عمل من خبر نداشت؛ چنین تصوّر کرد که: من آب را دیر داده ‏ام؛ فحش غریبى به من داد، و کاسه آب را بر سرم زد. فوراً کاسه را دوباره آب نموده و گفتم: بگیر مادر جان، مرا ببخش، معذرت میخواهم! که ناگهان نفهمیدم چه شد؟

إجمالًا آنکه به آرزوى خود رسیدم؛ و آن برق ها و جرقه‏ها تبدیل به یک عالمى نورانى همچون خورشید درخشان شد؛ و حبیب من، یار من، خداى من، طبیب من، با من سخن گفت. و این حال دیگر قطع نشد؛ و چند سال است که ادامه دارد.  [نور ملکوت قرآن(ج‏1) ، ص: 141 با اندکی تلخیص ]

 

 

۹۴/۰۱/۲۸
احسن الحدیث

احترام به والدین

نظرات  (۱۳)

خودم خدمتش را مى‏نمودم

جرقّه‏اى روشن مى‏شد

نیاز به صدا زدن نداشته‏باشد
(غلط تایپی!)

خدا توفیق مان دهد...

به حرف خیلی راحته
ینی همه به حرف راحته
ولی در عمل...
پاسخ:
ممنون از دقتتون
وقتی کپی میکنم توورد اینجوری میشه

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۱۳ هیئت مجازی کتاب
سلام

دعوتید به :

سوم خردادی ها

http://heyateketab.blog.ir/post/194
پاسخ:
سلام

ممنون
خدا کنه عامل باشیم
خیلی سخته
پاسخ:
واقعن!!

ب حرف ساده است اما عمل کردن سخت
چ آدم عجیبی بوده این مرد
پاسخ:
همین دیگه ما هم میگیم عمل کردن سخته!!

۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۵۳ ღ*•.¸بــــــــے قــــرار¸.•*´ღ
عالی.... عالی

نگاه محبت آمیز به صورت والدین نیز عبادت محسوب میشه.
گاهی تلنگر لازم است تا به خودمون بیاییم.


خداقوت+++
پاسخ:
بله 

ان شالله عامل باشیم!!

سپاس
بعله دیگه.....
فک کنم استادرائفی پوربودکه میگفت یکی ازدلایل احترام ب پدرومادراینک برامون خیلی مهم باشن اینک مفهوم«باابی انت وامی»،روبفهمیم ینی مهمترین چیز هامون روفدای نورهای مطلق هستی کنیم....
پاسخ:
چه خوب

ممنون
سلام
حکایت خوبی بود، توی قران هم بسیار سفارش شده به احترام به والدین
و معمولا همگی به این مهم واقفیم اما متاسفانه موقع عمل کم میاریم

تلنگرانه ی خوبی بود
دعا کنید عامل باشیم

یاعلی
پاسخ:
و سلام بر شما

همین دیگه عملش مهمه!!

ان شالله عامل باشیم


علی یارتون
احسنت...احسنت...احسنت...

بر جانم نشست...اصلا کیف کردم
پاسخ:
سپاس از حضورتون

عزتتون مستدام
۲۸ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۰۳ ˙˙·٠•✿ اِقلیما ✿•٠·˙˙
سلام
کم و بیش همه ی ما این مسائل رو می دونیم اما عمل ...
وای از عمل !!!

نقل به مضمون از مرحوم بهجت داریم که فرمودند برای رستگاری نیازی به فرمول خاصی دانسته هاتون عمل کنید کفایت می کنه !

اوصیکم بالعمل
:)
پاسخ:
سلام برشما بزرگوار

همین دیگه باشد تا عامل باشیم!!!

ممنون از حضورتون
عجب!!!

قابل توجه ماهایی که با کلی ادعا ، تا تقی به توقی می خوره ، سریع رو ترش می کنن برا والدینمون ...

بعد هم گله می کنیم که کجای بندگیمون می لنگه که کارامون پیش نمی ره !




یـ علی ـا
پاسخ:
مخصوصا من....

حرف حق....


علی یارت
خیلی سخته
توی موقعیت آدم فراموش میکنه
پاسخ:
آره واقعن
سختِ....

عذزخواهی جهت کمتر سرزدن به اینجا.
هنوز عادت به اینجا نکردم.
پاسخ:
خواهش میشود
:)
سلام
خوشا به حالشان ، خوشابه حال آنان که بالوالدین احسان کنند
درود بر شما بابت این حکایت زیبا
موفق و سربلند باشید
پاسخ:
سلام
درود بر شما بابت حضورتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

هدایت به بالا